سلام دوستای نازنیم فاطمه شیدا شینه هستی گلم و بقیه دوستان دلم واستون ی ذره شده ولی چه میشه کرد نمیشه ک بیام وب ازتون ممنونم ک بیادمید مننم ب یاد همتونم و نمیدونم باچه زبونی تشکر کنم البته کلا چهارتا زبونم بلدما پس مرسی ( فرانسوی )الیز اقراماسون (دستتون دردنکنه ترکی ) تنکیو و دستتون ندرده قربون همتون
بوخداا شینه هستی شیدا گوشیم وبتونو باز نمیکنه جواب کامنتاتونو بدم ابجی جونیام ببخشییییدم
سلام به همه دوستان من به دلایل شخصی و مشکلات و خرابی کامپیوتر لامصب و سردرگم نمیتونم بیام نت ابجیای گلم دوستتتتتون داریم فعلا خدافظ به امید برگشت دوباره
.
.
.
کاش وقتی بچه هامون مدرسه میرن بهشون بگیم …
عزیزم، من نمی خوام تو بهترین باشی
من فقط می خوام تو خوشبخت باشی
اصلا مهم نیست همیشه نمره هاتو ۲۰ بگیری
جای ۲۰ می تونی ۱۶ بگیری
اما از دوران مدرسه و کودکیت لذت ببری
از “ترین” پرهیز کن …
خوشبختی جایی هست که خودت رو با کسی مقایسه نکنی
حتی نخواه خوشبخت ترین باشی
بخواه که خوشبخت باشی و برای این خواستت تلاش کن .. همین
من فکر میکنم از وقتی به دنبال پسوند “ترین” رفتیم،
خوشبختی از ما گریخت …
از ۱۹/۷۵ لذت نبردیم چون یکی ۲۰ شده بود …
از رانندگی با پراید لذت نبردیم چون ماشینای مدل بالاتری تو خیابون بود
از بودن کنار عشقمون لذت نبردیم
چون مدرک تحصیلی و پول توی جیبش کمتر از خیلی های دیگه بود
می خوام بگم خیلی از ما فقط به “بهترین، بیشترین و بالاترین” چسبیدیم
و نتیجه این نسل های افسرده و همیشه گریان شد …
شاید لازمه تغییر جهت بدیم
یا حداقل اجازه ندیم نحسیِ “ترین” دامن بچه هامون رو بگیره …
کم باشید اما کمترین نباشید!
و همینطور زیاد باشید اما زیاد ترین نباشید!
و همیشه شاکر باشید و قانع!
ابجي فاطمه (مديروب شبهاي مهتابي كه حذف كردي) دلم
برات تنگ شده ها
....خييييييييييييييييلي دوستتتتتتت دارم
گاهی وقت ها نوشتنت نمی آید،
قدم زدن را هم دوست نداری،
چای هم برایت بی مزه شده،
از حرف زدن با دیگران حالت به هم می خورد،
حتی اعصابت هم خورد نیست…
خسته نیستی…
دل زده نیستی،
اما تا دلت بخواهد غم داری!
شاید الکی…
بعضی وقت ها…
حالتان مثل همیشه ی من است!
لعنت ب اين زندگي كه فقط ناخوشياش واس منه لعنت به بي كسي حتي
پيش خدا واااي ازين زندگي كه خداهم بهم پشت كرده
قربون دستت خدا خوب جواب مو دادي يعني تو اين دنياي به اين با نظمي بايد
فقط زندگي من بي نظم ميشد ها خدا ها چرا جوابمو نميدي مگه نميگي
بخون تا اجابتت كنم من سلامتيمو نميخوام فقط نذار خوار شم و بميرم نذار
زنگ تلفن
یهویی ریختن دلتابجي فاطمه وابجي شينه ميام ولي نه وب خودم چون حوصله وب خودمو ندارم
اسمش شد مــــــــــــــــــــــــد!!
شلــــوار لــــــــــــی را برایمان فرستادند، اوایل زیاد هم بد
نبود...
بعد شد آفــــــــــــــــــت غیــــــــــرت و حــــــــیا
پسرانه اش از بالاکوتاه شد و دخترانه اش از پایین
چادر شد مانتو های بلند، مانتو ها ذره ذره آب رفت...!!
حالا دیگر باید آن را بلــــــــــــــــــوز نامید
چادر چادری ها هم کم کم تبدیل ب شنل شده
یا انقدری نازک ک بودنش طعنه ایست ب نبودنش
حالا دیگر شلـــــوار جایش را ب ساپــــــــــورت داده
روسری ها هم ک از عقب و جلو اب رفته!!
مانده ام فردا فرزندان این نســــــــل هنوز هم
مــــــــــــادر
را اسوه پاکی و
پـــــــــــــدر
را مظهر مردانگی میدانند؟؟
خیلی سخته....
مجبور باشی به یکی که داره اشتباهای تورو تکرار میکنه...
بربر نگاه کنی و نتونی داد بزنی...
"لعنتی"....
من تا ته اش رفتم...
بن بست بود...
"فقط همین"